مهر، کار، قالب
مهر، کار، قالب | |
برای پیشرفت و توسعه صنعت کشور، افراد بسیاری تلاش کردند و از جان مایه گذاشتند. اگر امروز با وجود مشکلات اقتصادی و مدیریتی فراوان بازهم برخی حوزههای صنعت فعال و سرپاست، این پویایی را مدیون تلاش سالیان متوالی صنعتگران بزرگ این عرصه هستیم. برادران مرادی و گروه صنعتی مهر، نامی آشنا برای فعالان عرصه قالبسازی هستند. | |
الفبای مهر برای پیشرفت و توسعه صنعت کشور، افراد بسیاری تلاش کردند و از جان مایه گذاشتند. اگر امروز با وجود مشکلات اقتصادی و مدیریتی فراوان بازهم برخی حوزههای صنعت فعال و سرپاست، این پویایی را مدیون تلاش سالیان متوالی صنعتگران بزرگ این عرصه هستیم. برادران مرادی و گروه صنعتی مهر، نامی آشنا برای فعالان عرصه قالبسازی هستند. برادران مرادی به ترتیب علیاصغر، مجتبی، مرتضی، مصطفی و هادی مرادی مطلق زحمتهای فراوانی برای پیشرفت و توسعه صنعت قالبسازی کشور کشیدند. برادران تحت نظر پدری بزرگ شدند که با معدن سروکار داشت و آیندهی روشنی را برای صنعت ایران و جهان متصور بود. بدین خاطر فرزندان خود را تشویق میکرد که وارد عرصه صنعت شوند. بر این اساس از سال ۱۳۳۸به ترتیب برادران، یکبهیک، وارد عرصه قالبسازی شدند. از آن سال هرکدام از برادران بهطور جداگانه مشغول کسب مهارت و گذراندن دورههای آموزشی بودند فعالیت اولین شرکت از گروه صنعتی مهر با نام قالبسازی مهر درزمینه تولید قالبهای صنعتی بهویژه قالبهای تزریق پلاستیک و دایکاست از سال ۱۳۴۸ آغاز شد و تحولی در صنعت قالبسازی ایجاد کرد. کار، تولید و قالبسازی هیچگاه توسط این برادران ارزش و اهمیت خود را از دست نداده است. شرکت مهرکار با بهکارگیری سیستمهای CAD/CAM به شرکتهای پیشروی تولید قالبهای صنعتی تبدیل شد. امروزه شرکت مهرکار، با مدیریت مهندس ایمان تاج زاد تحت نظارت حاج مجتبی مرادی، پر قدرت کار تولید قالبهای صنعتی را ادامه میدهد و برای صنایع خودروسازی، لوازمخانگی و نفت و گاز، انواع قالبهای فلزی، پلاستیک و دایکاست را تولید میکنند. خبرنگار مجله فنی مهندسی ساخت و تولید، مجالی یافت تا در دفتر شرکت مهرکار واقع در خیابان درختی تهرانپارس حضور پیدا کند و با حاجآقا مجتبی مرادی مطلق از بنیانگذاران مجموعه مهر و مهندس ایمان تاج زاد مدیرعامل و عضو هیئترئیسه مجموعه مهرکار گفتوگوی گرم و صمیمانهای داشته باشد. آنچه در ادامه مطالعه میفرمایید شرح این گفتوگوست. حاجآقا مجتبی مرادی، شرحی از سرگذشت خود بفرمایید و بگویید، چطور وارد عرصه قالبسازی شدید؟ همانطور که پدر مادرها در مورد سلامت روحی و جسمی فرزندان خود مسئول هستند، همانطور هم باید با توجه به استعدادها و ساختارهای فکری فرزندانشان به آنها راهکار نشان دهند. پدر ما مرد خوشفکری بود. حرفه او معدنداری بود و مرتبط با سنگهای ساختمانی و ما او را دیر به دیر میدیدیم. حرفهی ایشان باعث شده بود که دیدگاهی صنعتی داشته باشند. درگذشته با دینامیت سنگ را از زمین جدا میکردند. پدر ما در بازدید از معادن ایتالیا متوجه شدند که آنها سنگ را نه بهوسیله دینامیت که بهوسیله سیم، برش داده و از زمین جدا میکنند و ایشان نیز، همین روش را در معدن اجرا کردند. پدر همواره به ما توصیه میکرد که کار در معدن را در پیش نگیریم و به دنبال صنعت برویم. قالبسازی را در آن زمان چطور فراگرفتید؟ در دوره رضاشاه، واحدی در ملارد کرج توسط آلمانیها برای احداث کارخانه ذوبآهن ایجاد شده بود. دو گروه آلمانی و ژاپنی در آنجا مشغول به کار بودند. ژاپنیها مبانی ساخت و تولید، مثل جوشکاری، قالبسازی و غیره را در آنجا تدریس میکردند. همچنین استخرهای بزرگی برای آموزش جوشکاری زیرآب احداث کرده بودند. من دورههای مدرن قالبسازی و نقشهکشی صنعتی را در آنجا فراگرفتم. در پایهی هفتم تحصیلی به آموزشگاه رفتم و پس از آن کار کارگری را شروع کردم. پس از آن روش نقشهخوانی و اصول نوین قالبسازی پلاستیک را در آنجا یاد گرفتم و روزها کار میکردم و شبها درس میخواندم هدف این بود که بعد از دوران کارآموزی و یادگرفتن فنون کار، به همراه برادرها، خودمان کارخانهای تأسیس کنیم. پیش از اینکه محل فعلی شرکت مهرکار را اختیار کنیم، دو سال بعد از گذراندن دوره در آموزشگاه، به شرکت شاب لورنس (پارس الکتریک فعلی) و به نزد حاج محمدتقی برخوردار رفتم. در آن شرکت آلمانیها کار میکردند. نقشههای شرکت تماماً آلمانی بود و بیشتر قطعات از آلمان وارد میشد و فرآیند نهایی کار در ایران انجام میشد. در آن زمان اکثر قطعات لوازمخانگی فلزی بود و بیشتر قالبسازهای فلزی فعال بودند. در این بین ما قالبساز پلاستیک بودیم و ساخت قطعات پلاستیک بر عهده ما بود. و سپس تصمیم گرفتیم بعد از گذشت چند سال همکاری مشترک با توجه به تخصص هریک از برادران ( دایکاست و پلاستیک ) از مجموعه جدا شویم و هر یک مستقل به فعالیت خود ادامه دهد. چطور فعالیت قالبسازی شما رونق گرفت؟ ما به همراه برادر، کار قالبسازی را شروع کردیم. در ابتدای کار قطعه دسته سماور تولید میکردیم. ما همواره به دنبال تولید قطعاتی بودیم که ساخت آن بهسادگی امکانپذیر نباشد تا بدین طریق بتوانیم بازار خوبی داشته و کسب و کار خود را ارتقا و توسعه دهیم. در آن زمان اقدام به ساخت درب پلاستیکی زودپزهای SEB کردیم. اما به دلیل عدم رعایت قانون انحصار این محصول از ما شکایت شد و کارمان به دادگاه کشید. در دادگاه قاضی خطاب به شاکی پرونده گفت: یک جوان ایرانی قطعهای ساخته بسیار مشابه نمونه خارجی آن. حالا به نظر شما من با این جوان ایرانی چهکار باید بکنم؟ آیا باید او را تشویق یا مجازات کنم؟ شاکی پرونده خطاب به قاضی گفت: شما قاضی هستید هرچه شما دستور بفرمایید همان درست است. قاضی حکم داد که از آن روز به بعد هرچه از این قطعه توسط ما تولید میشود، باید به شاکی پرونده فروخته شود و از شاکی خواست تا نمونه تولید شده ما را در بازار بفروش برساند. در آن زمان نگرش این نبود که من را مورد مواخذه قرار دهند و از کار بیکارم کنند. بلکه رویکردها و نگرشها برای اشتغالزایی و کارآفرینی بود و از تلاشها و حمایتهای بزرگان صنعت آقای نژاد حسینیان ، آقای ویسه ، آقای تهرانی نژاد، و آقای نعمتزاده نیز بسیار سپاسگزارم که در ادامه مسیر و رشد صنعت کشورمان همواره موثر بودهاند. در آن زمان پدرم ملک فعلی شرکت مهرکار را خریداری کرد و ما مشغول کار و تولید قطعات کولر شدیم. و به دنبال آن پروژه پیکان تازه در ایران توسط خیامی شروع شده بود و من به سراغ خیامی رفتم. با خیامی ملاقات کردم و از تواناییهای خودم و مجموعه گفتم. آقای وکیلیان خواهرزاده خیامی من را به اتاقی برد که بسیاری از قطعات پیکان در آنجا قرار داشت. من چند قطعه را انتخاب کردم و گفتم که میتوانم قالبهای آنها را بسازم. از من قیمت ساخت قالبها را خواستند و من در آن زمان سررشته چندانی در مورد قالبهای قطعات خودرو و استعلام قیمت آن نداشتم. ما قیمت قالبها را با استعلام از شرکت ارج محاسبه و به خیامی ارائه کردیم. خیامی قیمت هر دست قالب را بیشتر از آن قیمتی که من گفته بودم تعیین کرد و گفت این افزایش قیمت برای این است که سود خوبی عایدت شود و به ادامه کار با ما تشویق شوی. کار ادامه پیدا کرد تا زمانی که پروژه پژو405 در ایران شروع شد و ما اقدام به تولید سپرها و بخشی از قطعات آن کردیم. 405 نقطهی عطفی در صنعت ایران بود اما چرخه رشد و توسعه آن متأسفانه متوقف شد و نوآوری در تولید آن فراموش شد. درهرصورت امروز مملکت ما نیاز به کار و ایجاد اشتغال دارد. باید همهی ما برای این مسئله بکوشیم. اگر توانستیم اشتغالزایی کنیم در این صورت سربلند هستیم. وفاق بین شما و برادرانتان چه کمکی به پیشرفت مجموعه کرد؟ در این سالها من هرگز تنها نبوده و با برادرهای خود شریک بودم. برادرم هادی سیستم CAD/CAM را به ایران وارد کرد. چهار شرکت از جمله مهرخواه، مهرکام پارس، مهرکار و سلاسل گستر، زیر نظر ما برادرها اداره میشد. نام مهر برای مجموعه ازآنجا انتخاب شد که وقتی من در مدرسه خیام مشغول به تحصیل بودم، به یک کارگاه تراشکاری میرفتم. یک بار در این کارگاه شخصی مشغول صفحهتراشی بود و من در کنار دستگاه نشسته بودم و برادههای تراشیده شده بر روی سرم میریخت. اپراتور گوش من را گرفت و پیچاند و گفت: برای چه اینجا نشستی؟ در جواب گفتم که آمدهام تا ببینم اینجا چهکاری انجام میشود. آن شخص بهجای یک پاسخ سرسری تمام و کمال به سؤال من پاسخ داد و شوق شناخت بیشتر را در من ایجاد کرد. وقتی با برادرم حاج علی صحبت میکردیم که اسم کارخانهمان را چه بگذاریم، من پیشنهاد کردم که نامش را مهر بگذاریم. حاج علی معتقد بود که نامش را مام به معنی مادر بگذاریم. درنهایت نام مهر برای مجموعه انتخاب شد. اگر دوباره زندگی را از سر بگیرید بازهم همین راه را ادامه میدادید؟ اگر عمری باشد و دوباره بخواهم برگردم مجدد همین راه را ادامه داده اما جور دیگری خواهم رفت. توصیه من به جوانان این است که ایجاد اشتغال کنند. واردات سادهترین کار است اما برای مملکت ما عایدی ندارد. تولید، سختیهای خود را دارد. قالبهایی در مجموعه ما ساخته شد که همه از خارج از کشور وارد میشد و نمونههایی که ما تولید کردیم ازنظر کیفیت و استانداردها، با نمونههای خارجی برابری میکرد. آرزو داشتم، درازای زمانی که صرف کردم، تولیدات بیشتری میداشتم و تعداد کارگر بیشتری اختیار میکردم. من توان این کار را داشتم اما شرایط برای من فراهم نشد. اگر بخواهم درصدی بیان کنم، به ۶۰ الی ۷۰ درصد خواستههایی که در این عرصه داشتم رسیدم. بازهم همین مقدار را شکرگزار خداوند هستم. از دید شما مهمترین دستاورد گروه صنعتی مهر چیست؟ قبل از انقلاب ما قالبهای کوچک میساختیم اما بعد از انقلاب به تولید قالبهای سنگین در حوزه خودرو روی آوردیم. ما کارخانهای داریم که حدود ۱۹ هکتار وسعت دارد و حدود ۹۰۰ کارگر در آن مجموعه فعال هستند. خط رنگ عالیای داریم که مورد تائید فرانسویها قرارگرفته است. البته در این مسائل من تنها نظارت کلی داشتم. در قالبسازی، برادران، هادی، مرتضی، مصطفی و خود من فعال بودیم. حاج علی آقا از ما جدا شد و به شرکت دیگری رفت که قطعات آلومینیومی تولید میکردند. دستاورد ما قالبهایی بود که ساختیم. برادر کوچکتر هادی، در انگلیس درسخوانده بود و با سیستمهای CAD/CAM آشنا بود. با کمک ایشان این تکنولوژی را به ایران وارد کردیم و قالبهایی را با کمک این تکنولوژی ساختیم. افراد بسیاری به این مجموعه وارد شدند و آموزشهای لازم را دیدند و حال برای خودشان قالبسازان حاذقی شدهاند. رویکرد شما به جوانگرایی و تربیت افراد کارآمد ناشی از چه تفکری است؟ جوانگرایی در این سیستم همیشه بوده و هست. ما فرمهایی برای استخدام اشخاص داشتیم که کار روانشناسی روی آن انجام شده بود. ابتدا شخصیتها را خوب تحلیل میکردیم که آیا این فرد متقاضی، برای این کار مناسب هست یا خیر. تحلیلهایمان تا حد زیادی درست از آب درمیآمد. معتقدیم، شخصی که در مجموعه ما کار و از ابتدا مفاهیم را بهصورت اصولی فراگیرد بسیار مفیدتر از شخصی است که باسابقه کاری وارد مجموعه میشود و در برخی اصول و مفاهیم ناکارآمد است. به همین دلیل همواره معتقد بودیم که ما باید نیروی کار خود را متناسب با کار خود تربیت کنیم. ارزیابی شما از وضعیت کنونی صنعت چیست؟ من فکر میکنم در این حوزه از افراد متخصص در گروههای تصمیم گیرنده و سیاستگذار استفاده نمیشود و هیچ برنامهی راهبردی برای این صنعت ارائه نمیدهند. امروزه قالبهایی در مجموعهی ما و در مجموعههای دیگر ساخته میشود که قیمت بالایی دارند و کاملاً در ایران قابل ساخت هستند. اما شاهد واردات اینگونه قالبها هستیم. باید جلوی واردات قالبهایی که در ایران امکان ساخت دارند گرفته شود. ما باید منافع مملکتمان را به منافع تجاری ترجیح دهیم و با این رویکرد از بیکاری جوانان جلوگیری کنیم. در زمان جنگ فعالیت واحد شما چطور بود؟ پدر پیش از شروع جنگ به رحمت خدا رفتند. ایشان همواره به ما توصیه میکردند که در شرایط جنگ به فکر پول نباشیم. چراکه این پول خون مردم است. در زمان جنگ ما برای صنایع دفاع، چهار دست قالب ساختیم و پول آن را به ستاد فرمان امام واریز کردیم. برای دانشجویان و افراد تازه وارد به این صنعت چه توصیهای دارید؟ دانشجویان باید در نظر داشته باشند، حالا که به لطف خدا فارغالتحصیل شدند و وارد عرصه کار شدند، خودشان را برتر ندانند و مثل یک کارگر ساده فعال باشند. اگر کسی از ابتدا خودش را برتر بداند هیچگاه رشد نخواهد کرد. قالبسازی رشتهی سختی است. درگذشته متقاضی برای این کار مشکل بیشتر از امروز بود و از طرفی خود قالبسازی امروز با مشکل مواجه است. رویکردی هم برای حل این نواقص و کاستیها وجود ندارد. پیشبینی شما از آینده چیست؟ نمیتوانم پاسخی به این سؤال بدهم. ما به آینده این مملکت خیانت میکنیم. وقتی کالایی در ایران تولید میشود، بههیچ عنوان نباید مشابه خارجی آن را وارد کنیم حتی اگر ارزانتر باشد. چراکه آن شرکت خارجی هزینههایی لازم را صرف کرده که حال میتواند کالایی را ارزانتر تولید کند و ما این هزینهها را صرف نکردهایم. باید واردات در ایران ساماندهی شود و تنها اقدام به واردات آن اقلامی شود که قابلیت تولید در کشور را ندارد. سخن آخر وقتهایی که در خلوت خود هستم، برای نسلهای آینده دعای خیر میکنم. این مردم، شیعه اهلبیت هستند و باید در دنیا و آخرت سربلند باشند. به درگاه خداوند، این مردم را دعای خیر میکنم. | |
منبع: | |
ارسال کننده مقاله: مجله فنی و مهندسی ساخت و تولید |
2814 بازدید کل ، 1 امروز